دشت تا خيمه زد آهنگ خروشيدن را
چاه هم تجربه کرد آتش جوشيدن را
دست خورشيد در آفاق رسالت چرخيد
چنگ زد گيسوي ترديد پريشيدن را
و بيابان چه تبي داشت از انبوه سکوت
تا مبارک کند اين آينه پوشيدن را
عشق ابلاغ شد و حلقه مستان گُل کرد
تازه کرد آن خُم نو، چشمه نوشيدن را
پر شد آغوش غدير از دم «بخٍّ بخٍّ»
تا بکوبد هيجانات نيوشيدن را
عطر «من کنتُ...» و غوغاي «علي مولاه»
قافله قافله راند اين همه کوشيدن را
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
عيد ولايت بر شما دوست عزيزم مبارک