• وبلاگ : رئوف
  • يادداشت : خاطرات سربازي
  • نظرات : 1 خصوصي ، 12 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + حسين 

    شيطان، سور به پا کرده، جشن گرفته، مي زند و مي رقصد. برادرانش راهم فراخوانده که مجلسش را رونق دهند. فضاي بزرگ و دام وسيعي را هم براي جشن خود در نظر گرفته و هرکس را با کوچکترين بهانه اي تور مي کند و به سوي خود مي کشاند. در مجلس بزمش پول بود و پول که روي هم ريخته مي شد و شيطان مي آمد و آن را به آتش مي کشيد.

    براي ادامه مطلب به آدرس:

    http://serat.mihanblog.com/post/259

    مراجعه و با نظرهاي زيبا و سازنده خود ما را در ارائه مطالب مفيد ياري نماييد.