دیروز باهاش قهر کردم
نمی دونم چرا
انگار یه چیزی بهم می گفت ولش کن
ازش جدا شو ، دیگه نمی خواد باهاش حرف بزنی
دلم براش می سوخت ،
وقتی داشت می رفت تو چشمام نگاه کرد
تا حالا انقدر باهام حرف نزده بود
اشکاشو پاک کرد ، داشت می رفت
دوباره برگشت ، انگار می خواست یه چیزی بگه
بازم گریه کرد
و رفت
بهش گفتم صبر کن ،
نفهمیدم بار دوم به چشمام چی گفت
گفت : دوست دارم
|